سجاد
sajjadguitarist
عشق یعنی تنها باشی ویک تکیه گاه
اون که چشمش آسمان باشدوچشمانت زمین
آسمانی بودنت باشد همین
چون کویری تشنه باشی بی قرار
که گویی هردم آسمان برمن ببار
عشق یعنی حسرت پنهان دل
زندگی در گوشه ویران دل
عشق یعنی اینکه همچون سرنهی برپای یک دل داده ای
عشق یعنی سایه ای دریک خیال
عشق یعنی کوچه ای دورودراز
عشق یعنی عطرگل های بهشت
عشق یعنی زندگی وسرنوشت
ای همه ء هستی من
ای همه ء وجودمن
ای همه ءامید من
ای خون تو رگ های من
با تو به آرزو هام می رسم
عشق من با تموم وجود دوست دارم
عشق یعنی : دفتر تلفن محرمانه نداشته باشی.
عشق یعنی : مجبور نباشی تنهایی غذا بخوری.
عشق یعنی :رازی بین من و تو.
عشق یعنی : آرزوهاتونو به هم دیگه بگین.
عشق یعنی : یه کیک خونگی برای روز تولدش.
عشق یعنی : به هزار زبون بهش بگی دوستش داری.
عشق یعنی : کسی که دلتو ببره.
عشق یعنی. : بعضی وقتها اشک زیاد ریختن.
عشق یعنی : همین کنار هم بودن.
عشق یعنی : همون نیرویی که توی فضا می چرخه.
عشق یعنی:احساس فوق العاده ای که همه جادوروبرت هست.
عشق یعنی : آدم احساس کنه زمین زیر پاش نیست.
عشق یعنی : ضربه فنی شدن.
عشق یعنی : کاری کنی که به جز عشق تو هیچی نبینه.
عشق یعنی : این فکر که چقدر خوبه که اون تو رو بخواد.
عشق یعنی : قشنگ ترین لباساتو براش بپوشی.
عشق یعنی : ترانه که تو رو به یاد اون می ندازه.
عشق یعنی : بزاری از خودش تعریف کنه.
عشق یعنی : منتظر تلفنش باشی.
عشق یعنی : بدونی واسه تولدش چه هدیه ای دوست داره.
عشق یعنی : دیدن خوشحالیش.
عشق یعنی : با نگاهت اونو به خودت جذب کنی.
عشق یعنی : غرورش رو جریحه دار نکنی.
عشق یعنی : سلیقه شو مسخره نکنی.
عشق یعنی : فکر نکنی مجبوره تا ابد با تو بمونه.
عشق یعنی : وقتی دیدنش کافیه تا تو رو از خود بی خود کنی.
عشق یعنی : لباسی رو که برات خریده بپوشی.
عشق یعنی : زیر نور مهتاب براش شعر بخونی.
عشق یعنی : وقتی خوابه تماشاش کنی.
عشق یعنی : بدون اون انگار توی بیابونه سر گردونی.
عشق یعنی : دلشو نشکنی
عشق یعنی : وقتی اونو می بینی داغ کنی.
عشق یعنی : واسش آوازه عاشقانه بخونی.
عشق یعنی :مرتب ببریش بیرون
عشق یعنی : بهش بگی که بدون آرایشم قشنگه
عشق یعنی : نقطه ضعفاشو بشناسی
عشق یعنی : ستاره ی محبوبش باشی
قلم را روی کاغذ می گذارم...........برایت چند خطی می نگارم
به نام خالق وصل و جدایی...........به نام نامی پروردگــــــــارم
سلام ای نازنین بی وفایم...........سلامت هستی ای زیبا نگارم
اگر چه بینهایت دوری ازمن...........تو را تا بینهایت دوست دارم
نمی دانم کجا و در چه کاری...........نمی دانی کجا و در چه کارم
فقط امید وارم شاد باشی...........نه چون من که هزاران غصه دارم
اگر از حال من خواهی غمینم...........از آن روزی که رفتی بی قرارم
دگر خشکیده اشک دید گانم...........برای گریه اشکی هم ندارم
از آن روزی که رفتی تیره گشته...........تمام لحظه های روزگارم
لباس تیره بر تن می کنم چون...........برای مرگ عشقم سوگوارم
پس از تو روی لب لبخند مرده...........چو مجنون اسب ماتم را سوارم
تو را در خواب می بینم دمادم...........که با تو در کنار چشمه سارم
ولی از خواب برخیزم چو بی تو...........تصور می کنم بر تل خارم
برایت می نویسم تا بدانی...........حکایت های چشم اشکبارم
تمام اهل عالم را خبر کن...........که من دیوانه چشمان یارم
خبر کن تا همه حالم ببینند...........مگر سنگم که تاب غصه آرم
تو احوال مرا از قاصدک پرس...........که او آگه بود از حال زارم
پس از تو روزن نوری ندیدم...........میان دخمهء تاریک و تارم
غمت همچون طنابی گشته نیلو...........مرا آویخته بر چوب دارم
در آخر آرزویم شادی توست...........تو را دست خدایم می سپارم
چو می دانم نخوانی نامه ام را...........من آن را لای دفتر می گذارم
--------------------------------------------------------------------------------------
هنوز میرم یه وقتایی تو اون کوچه که باریکه
تو نیستی ولی میبینم تورو با اینکه تاریکه
یه مَرده توی اون کوچه خیالتو بغل کرده
نمیدونه کسی که رفت محاله دیگه برگرده
منم تنها کنار تو کنارم جای خالیته
کنارت پُر شده انگار حواست به کناریته
خیال کردن دیوونم که خیال کردم تورو دارم
کنارم کسی نیست اما بازم میگم دوست دارم
بین من و تو دیگه هیچی مثل قدیم نیست
نشونی از روزایی که حرفشو میزدی نیست
تازگیا حال منه بغض و تب و خرابی
ببخش صدای گریه هام نمیذاره بخوابی
اگه به جز خاطره هام چیزی واست نذاشتم
عشق مثل آب میمونه که میتونی اونو تو دستت قایمش کنی. آخرش یه
روز دستاتو باز می کنی میبینی نیست قطره قطره چکیده بی اینکه تو
بفهمی اما دستت پر از خاطرست...
وقتي که ديگر نبود من به بودنش نيازمند شدم
وقتي که ديگر رفت به انتظار امدنش نشستم
وقتي که ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتي او تمام شد من اغاز شدم و چه سخت است ...
تنها متولد شدن
مثل تنها زندگي کردن
مثل تنها مردن ...
خسته ام از جنس قلابی ِ آدم ها!
هـی فلانی!
راهت را بگیــرو برو ...
حوالی دل من....
* توقف ممنوع است*
من؟!
چه دو حرفیه وسوسه انگیزیست
این من !
من فقط برای خودم هستم ...خوده خودم !؟مال خودم!؟
صبورم و عجول!!سنگین ...سرگردان ...مغرور
با یک پیچیدگی ساده و مقداری بی حوصلگی زیاد!!!
من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من خودم هستم و تنهایی و یک حس غریب
که به صد عشق و هوس می ارزد
و برای تویی که چهره های رنگ شده را می پرستی
نه سیرت آدمی
هیچ ندارم
راهت را بگیر وبرو
«حوالی ما توقف ممنوع است!»
http://t0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQxdS11E4zWL2UfxqhWdpdacIePZ8btJdZF5R8iNal6wenR08WzOg&reload=on
چند صباحی بشدم عاشق روی ماهی
وصف عیش کردم ، خاموش هم ، چون گاهی
بی سبب مست شدم ،غره در این هست شدم
نشدست پاک کنم ، دیده به دید ، درگاه ی ع س ا
ای که صد همچو من آمد، خاموش شدی
عاشقی بودی و با غصه هم آغوش شدی
وقت بیداد سحر گه بودت ،کوش به هوش
نکند هم چو من دیوانه و در نوش شدی ع س ا
عاشقی ،دشت بلا خیز، بسیار بود
مرد نامرد که نخواهد ،چو بیمار بود
شمع ،پروانه بسوزد عجب معرکه ی
گنه شمع نبود ، عشق بر دار بود ع س ا البته مصراع آخرش میتونه اینم بشه
گنه شمع نبود، عشق در کار بود
هر کدوم رو که شما بپسندید درسته
شاعر شدی نصف شب علیرضا، برو بخواب
روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم ، خرده پولی ، سر سوزن هوشی
دوستانی دارم بهتر از شمر و یزید
دوستانی هم چون من مشروط
و اتاقی که که همین نزدیکی است ،پشت آن کوه بلند.
اهل دانشگاهم !
پیشه ام گپ زدن است.
گاه گاهی هم می نویسم تکلیف،می سپارم به شما
تا به یک نمره ناقابل بیست که در آن زندانی است،
دلتان تازه شود – چه خیالی – چه خیالی
می دانم که گپ زدن بیهوده است.
خوب می دانم دانشم کم عمق است.
اهل دانشگا هم،
قبله ام آموزش ، جانمازم جزوه ، مُهرم میز
عشق از پنجره ها می گیرم.
همه ذرات مُخ من متبلور شده است.
استاد از من پرسید : چند نمره ز من می خواهی ؟
من از او پرسیدم : دل خوش سیری چند ؟
پدرم استاتیک را از بر داشت و کوئیز هم می داد.
خوب یادم هست
مدرسه باغ آزادی بود.
درس ها را آن روز حفظ می کردم در خواب
امتحان چیزی بود مثل آب خوردن.
درس بی رنجش می خواندم.
نمره بی خواهش می آوردم.
تا معلم پارازیت می انداخت همه غش می کردند
و کلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت.
درس خواندن آن روز مثل یک بازی بود.
کم کمک دور شدیم از آنجا ، بار خود را بستیم.
عاقبت رفتیم دانشگاه ، به محیط خس آموزش ،
رفتم از پله دانشکده بالا ، بارها افتادم.
در دانشکده اتوبوسی دیدم یک عدد صندلی خالی داشت.
من کسی را دیدم که از داشتن یک نمره۱۰دم دانشکده پشتک می زد.
اتوبوسی دیدم پر از دانشجو و چه سنگین می رفت.
اتوبوسی دیدم کسی از روزنه پنجره می گفت «کمک»!
سفر سبز چمن تا کوکو،
بارش اشک پس از نمره تک،
جنگ آموزش با دانشجو،
جنگ دانشجویان سر ته دیگ غذا،
جنگ نقلیه با جمعیت منتظران،
حمله درس به مُخ،
حذف یک درس به فرماندهی رایانه،
فتح یک ترم به دست ترمیم،
قتل یک نمره به دست استاد،
مثل یک لبخند در آخر ترم،
همه جا را دیدم.
من به یک نمره ناقابل۱۰خشنودم
و به لیسانس قناعت دارم.
من نمی خندم اگر دوست من می افتد.
من در این دانشگاه در سراشیب کسالت هستم.
خوب می دانم کی استاد کوئیز می گیرد
اتوبوس کی می آید،
خوب می دانم برگه حذف کجاست.
چرا؟ چرا وقتی میخواستی تنهام بزاری اومدی به زندگیم چرا داغونم کردی گذاشتی رفتی؟ چرا؟ چرا احساس و عشقمو لح میکنی و میزاری میری؟ مگه چه گناهی کرده بودم؟ دیگه خسته شدم خسته شدم از گریه خسته شدم از انتظار از امید واهی از عشق از زندگی از نفسای بیهوده کشیدن بی تو کاش مردن دست خود آدما بود کاش میمردم ازاین زندگی لعنتی راحت میشدم دیگه نمیتونم نمیتونم ادامه بدم و فقط به یچیز فکرمیکنم به مردن به اینکه نباشمو راحت شم یکی ازدوستای گلم گفت:خودکشی واسه آدمای ضعیفه خب منم بی تو شکستم و ضعیف شدم!!! پس بهتره نباشم حداقل اگه نباشم خونوادم و دوستام اذیت نمیشن بودنم که جز زجر و عذاب برام چیزی نداره یکی دیگه ازدوستام گفت:ما تنهانیستیم و خدا رو داریم ولی خداهم از دست من خسته شده خداهم دیگه منو دوست نداره پس بهتره دیگه نباشم........
|
نويسنده: یه عاشق مورخ: دوشنبه هفدهم بهمن 1390 در ساعت: 12:50
|
تولد |
روز تولدت شد و نيستم اما کنار تو . تولدت مبارك |
نويسنده: یه عاشق مورخ: پنجشنبه سیزدهم بهمن 1390 در ساعت: 19:57 |
تولد عشقم |
سلام به همه امروز بهترین روز منه چندروزه که واسه امروز لحظه شماری میکنم واااااااااااااای خیلی خوشحالم توپوست خودم نمیگنجم عشقم ببخشید که الان پیشت نیستم عشقم ببخشید نمیتونم درکنارت باشمو بهت بگم تولدت مبارک آره امروز تولد عزیزترینمه عشقم شاید جسمم پیش تونباشه ولی روح و احساسم همواره باتو و به یاد تو عشقم نمیدونم امسال بهت چی هدیه بدم؟! پارسال قلبمو هدیه دادم ولی امسال چی بدم؟؟؟ امسال مجبورم دلتنگی هامو بهت هدیه بدم! عشقم همیشه دوستت داشتم و دارم و دوستت خواهم داشت و تاآخرین نفسم همین میگم قربون خنده هات بشم کاش الان پیشت بودم و میتونستم خنده هاتو ببینم و جون بگیرم تاحالاشده همزمان خیلی خوشحال و خیلی ناراحت باشین!؟ الان من دقیقا همین وضع دارم نمیدونم بخاطر روز میلادعشقم خوشحال باشم یا بخاطر دوریش ازم غمگین!!! وااااااااااااااااای خدای من آخه این چه حسیه چیکارباید کنم!!! خنده رو لبم واسه بهترین و باشکوهترین روز هستیم اشک روچشام واسه جداشدنمون واسه تنهاشدنمون قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس برایم بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم تولدت مبارک تنها عشق زندگی من |
نويسنده: یه عاشق مورخ: پنجشنبه سیزدهم بهمن 1390 در ساعت: 9:56 |
وجود زن |
یک پسر کوچک از مادرش پرسید: چرا گریه میکنی؟ مادرش گفت: چون من زن هستم. پسر بچه
|
چندسال پیش توی این روز من پا به این دنیای نامرد گذاشتم اومدم تو دنیایی که جدایی و نامردی رسمشه نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت روز تولدم غمگینمو همش روی گوشیم نگاه کنم!!! ببینم از بین کسایی که تولدمو تبریک میگن اونی که بخاطرش زندگی میکنم و لحظه به لحظه ی روزامو با یاد اون میگذرونم منو یادش هست یانه؟ روزتولدم براش مهم هست یانه؟ اولین سالیه که روز تولدم اینقدر ناراحتو غمگینم دوباره دیدنش بزرگ ترین کادوی روز تولدمنه خیلی سخته روز تولدت همه بهت تبریک بگن جز اونی که فکر میکنی بخاطرش زنده ای کادوی تولد امسالم غمو غصه و جدایی کاش روز تولدم ، روز اومدنم با روز رفتنم یکی بشه!!! تولدم مبارک!
قبل از فوت کردن این شمعا هم آرزو میکنم که ایشالله همه تون به آرزوهای قشنگتون برسین و از همه مهمتر آرزو میکنم همه ی عاشقا به هم برسن و جدایی و نامردی نباشه آرزو میکنم دلی شکسته نشه و همه تون شاد زندگی کنید و معنای واقعی شیرین عشق رو بچشید و بهش برسین!
در ادامه بخوانید |
نويسنده: یه عاشق مورخ: سه شنبه بیست و چهارم مرداد 1391 در ساعت: 14:33 |
یه دلنوشته به همه ی دوستایی که خیلی دوسشون دارم |
سلام به دوستای گلم بالاخره بعد از چندوقت تونستم بیام ، و اول ازهمه ازتون عذرخواهی میکنم که تواین مدت نتونستم بهتون سربزنم. دوم اینکه یه مشکلی دارم یه مدتی هم باز کم میتونم بهتون سربزنم ولی بالاخره میام. دوستای گلم لطفا برام دعاکنین (دوستایی که حتی برای اولین بار میاین به وبم ) ، شما دلتون پاکه ، شاید خدا بخاطر دعای شما کمکم کرد دوستون دارم در ادامه بخوانید |
نويسنده: یه عاشق مورخ: یکشنبه بیست و یکم خرداد 1391 در ساعت: 20:11 |
با تو بودن را میخواهم |
با تو آغاز نکردم که روزی به پایان برسانم.
در ادامه بخوانید |
نويسنده: یه عاشق مورخ: یکشنبه بیستم فروردین 1391 در ساعت: 17:14 |
دوستت دارم |
هرچه باشی خوب یا بد دوستت دارم
|
عشق یعنی راه رفتن زیر باران
عشق یعنی من می روم تو بمان
عشق یعنی آن روز وصال
عشق یعنی بوسه ها در طوله سال
نیمکت خاطره ها
از کنار نیمکت خاطره ها میگذرم ، سکوت می نوازد و درخت شاهد باران عشقم با ترانه باد می خواند . . .
دستم گم کرده راهش را ، بی جهت در جیبم می خزد ، پاهایم سنگین اند ، بار غمی به دوش دارم . . .
با هر گامم زیر پاهایم صدای خش خش رنج پاییز را میشنوم و اشک هایم را پشت سر می گذارم . . .
در بدنم جریان دارد حضورش اما با چشمم چیزی جز فاصله نیست . . .
با خودم می گویم به کجا می روم ؟ آن چه اینجا می جویم چیست ؟
در فکر هستم . من و او اینجا و ناگهان با هق هقم دیگر نواختنی نیست . . .
هوا سرد است تنها میگریم ، به یاد شبی که با او خندیدم ، آه من در کنار او و حضورش عاشقانه زیر باران رقصیدم و عطر نابش را بوییدم . . .
خندیدم ، از غم چشمهایش رنجیدم ، همه را پوستم گواه می دهد . . .
عاشقانه ، بی ترس ، بی لرز ، زیر بوسه های آسمان دست هایم را گرفت ، محو گرمای وجودش بودم که در دلم عشقی جاویدان را نوشت . . .
جلوی این نیمکت به درخت شاهد چشم می دوزم ، تنهایم ! اما امروز تکرار میکنم بودنش را و از نبودنش این جا تنها می سوزم . . .
باد سردی می وزد ، دست هایم گم می شوند در جیبم ، تنها به تنهایش و تنهاییم می اندیشم ، چشم های خیسم را می بندم . .
نمیخواهم خاطره شوم و بعد فراموش ، نمیخواهم یادم در قلبت روشن باشد بعد خاموش .
نمیخواهم بگویی که دوستم داری بعد بروی ، نمیخواهم این حرفهای پوچ را برایم بزنی .
بودنت را میخواهم ، این که باشی ، اینکه همیشه مال خودم باشی ، نه اینکه رهگذری باشی و مدتی در قلبم باشی مرا به خودت وابسته کنی و بعد مثل یک بازیچه کهنه رهایم کنی .
گفتم که قلبم مال تو است ، نگفتم که هر کاری دوست داری با آن کن !
گفتم تو مال منی ، نه اینکه همزمان با هر غریبه ای که دوست داری باش . . .
گفتم با وفا باش ، نه اینکه در این دو روز دنیا، تنها یک روزش را در کنارم باش !
نمیخواهم خاطره شوم و بعد فراموش ، بیا و از آب چشمه دلتنگی هایم بنوش .
تا بفهمی چه حالی ام ، تا بفهمی خیره به چه راهی ام . . .
دائم نگاهم به آمدن تو است ، اینکه مال من باشی و خیالم راحت ، اینکه همیشه خورشید عشق در قلبمان بتابد
من این شب زنده داری را دوست دارم . . .
من این پریشانی را دوست دارم . . .
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم . . .
گذشت و دلم عاشق شد ، بیشتر گذشت و دلم دیوانه ات شد من این دیوانگی را دوست دارم . . .
چه بگویم از دلم ، چه بگویم از این روزها ، هر چه بگویم ، این تکرار لحظه های با تو بودن را دوست دارم . . .
بی قرارم ، ساختم با دوری ات ، نشستم به انتظار آمدنت ، من این انتظارها و بی قراریها را دوست دارم . . .
چونکه تو را دارم ، چون به عشق تو بی قرارم ، به عشق تو اینجا مثل یک پرنده ی گرفتارم
به عشق تو نشسته ام در برابر غروب ، این غروب را با تمام تلخی هایش دوست دارم . . .
من این نامهربانی هایت را دوست دارم ، هر چه سرد باشی با دلم ، من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم . . .
من این بی محبتی هایت را دوست دارم ، هر چه عذابم دهی ، من آزار و اذیتهایت را دوست دارم . . .
هر چه با دلم بازی کنی ، من این بازی را دوست دارم . . .
مرا در به در کوچه پس کوچه های دلت کردی ، من این در به دری را دوست دارم . . .
مرا نترسان از رفتنت ، مرا نرجان از شکستنت ، بهانه هم بگیری برایم ، بهانه هایت را دوست دارم . . .
ماندم و باور نکردی ، ماندی و در حقم بی محبتی کردی ، رفتی و شکستم
دوباره آمدی و من شکسته لحظه ای شکفتم ، دوباره پرپرم کردی ، ریشه ام را از جا کندی و راحتم کردی . . .
راه خودت را برو ، کاری به کار دلم نداشته باش
بیش از این مرا خسته نکن ، مرا بازیچه آن قلب نامهربانت نکن
دیگه طاقت ندارم ، صبرم تمام شده و دیگر نای اشک ریختن ندارم
ماندم و باور نکردی ، ماندی و در حقم بی محبتی کردی ، رفتی و شکستم
دوباره آمدی و من شکسته لحظه ای شکفتم ، دوباره پرپرم کردی ، ریشه ام را از جا کندی و راحتم کردی . . .
کاش بدونی نبودنت، یا تا ابد ندیدنت، بهونه ای نیست برای از یاد بردنت
—————————
زود باش از قلبت یک کپی بگیر، چون می خوام اصلشو بدزدم
—————————
صبح که چشماتو باز می کنی، بدون دیشب یه نفر به شوق دیدن تو چشماشو بسته
—————————
تقدیم به کسى که درکنارم نیست، اما حس بودنش به من شوق زیستن مى دهد
—————————
در پارکینگ خاطراتم چشماتو پارک کردم. بعدش هم دلت رو پنچر کردم تا از دلم نری!
—————————
زندگی کن و لبخند بزن به خاطر آنهایی که با لبخندت زندگی می کنند
—————————
زیاد فکر نکن، امروز همون روزیه که دلم برات تنگ شده!
عشق یعنی اینکه وقتی میخوای برسونیش، رادیو پیام رو روشن کنی و ببینی کدوم مسیر پر ترافیک تره!
—————————
قشنگ ترین لحظه هایم را با سخت ترین دقایقت عوض می کنم تا بدانی عاشق ترین پروانه ات بودم و مجنون ترین دیوانه ات هستم.
—————————
کاش قطره ای اشک بودم که در چشمانت متولد می شدم و بر گونه هایت زندگی می کردم و بر لبانت می مُردم تا بدانی چقدر عاشق تو هستم.
میگن هیچ عشقی تو دنیا مثل عشق اولی نیست میگذره یه عمری اما از خیالت رفتنی نیست داغ عشق هیچکی مثل اون که پس میزنتت نیست چه بده تنهاشی وقتی هیچ کسی هم قدمت نیست چقده سخت بدونی اون که میخوایش نمیمونه که دلش یه جای دیگس و همه وجودش مال اونه چه بده برای اونکه جون میدی غریبه باشی بگی میخوام با تو باشم بگه میخوام که نباشی
man sajjad hastam dar iran zendegi mikonam man gitaro kheyli doost daram age doost darin ba man
chat konid imel man ro bardarid sajjadguitarist@yahoo.com
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
سجاد و
آدرس
sajjadguitarist.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 25
بازدید کل : 16772
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1